نوشته اند که شخصی ارزوی تشرف خدمت امام زمان را داشتند و عمری(( یابن الحسن))
می گفت و گریه می کردو می خواند:
منتظران را به لب امد نفس ای شه خوبان تو به فریاد رس
یک مرتبه مکاشفه ای برایش رخ داد در مکاشفه خودش را در خیمه و چادر بر افراشته ای دید و دید که از طرف خداوند یک حَورا برایش فرستادند حلال و پاک و طیِِِّب و گفتند: این همسر توست در بهشت
پس از مدتی قالی گرانبهایی اوردندو گفتند :« این قالی توست ان را در خیمه بیانداز» این شخص نگاهی به قالی و نگاهی به همسرش انداخت که هماندم قاصدی آمد و گفت فلانی تو که یک عمر در انتظار امام زمان بودی و یا صاحب الزمان می گفتی اکنون اقا تشریف اورده و به تو اذن ملاقات داده اند و می گویند بیایید. ان شخص گفت: به اقا بگویید چشم! به من چند دقیقه فرصت بدهید بعد خدمتتان خواهم رسید» قاصد رفت و دوباره امدو گفت«اقا می فرمایند الان بیایید» این فرد باز هم همان جواب را داد. قاصد رفت و برای بار سوم امد و گفت:«اقا می فرمایند:من منتظر تو هستم!» این بار به قاصد گفت: به اقا بگو بد زمانی امده ای بالاخره هر چیزی وقتی دارد!الان که وقت امدن و ملاقات نیست؟! .م
این مکاشفه حال بنده و امثا ل بنده ا نیز هستنکند حضرت پیغام بفرستد که بیاو من بگویم چشم صبر کنید کارم را تمام کنم درس بخوانم ازدواج کنم ...
************************************************************************
ما باید با کفش بخوابیم منظور این است که چنان اماده باشیم تا الف اقا را گفتند ما بپریم و پرواز کنیم
و این امادگی هم جز با از بین بردن وابستگی های دنیوی و مادی به دست نمی اید مگر می شود یک مرتبه از همه چیز دل کند؟؟
منتظر یعنی آماده. گوش به زنگ است که ندای اسمانی و آوای ملکوتی جبرییل بلند شود
و اماده بودن یعنی خود ساخته و مهذب بودن.
http://talabegi.parsiblog.com/ راه های خود سازی